[ و فرمود : ] بزرگتر توانگرى نومیدى است از آنچه در دست مردم است . [نهج البلاغه]
محمود هوشنگی
زندگی نامه شهید احمد هوشنگی
دوشنبه 94 شهریور 23 , ساعت 9:51 عصر  

زندگی نامه شهید احمد هوشنگی:

در نیمه شب یکی از روزهای تابستان سال 1342در روستای چشمهشور از توابع شهر قم به دنیا آمد. او برخلاف بچههای همسنش که از مدرسه فرار می­کردند، با اصرار خودش در شش سالگی به مدرسه رفت.

ـ زمانی که شعله ­های انقلاب بالا گرفت، احمد با آن شور انقلابیاش در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت می­کرد. او در میان مبارزان، به عنوان عنصر موثر در متن تجمعات و راهپیماییها ایفای نقش می­کرد.

ـ ورزش را از همان دوران کودکی توی کوچه و خیابان شروع کرد. در عرصه ورزش فوتبال در سطح کشوری خوش درخشید. حتی یادم میآید میگفتند ایشان را برای تیم ملی جوانان دعوت کرده­اند. او فوتبالیست ماهری بود؛ اما شور و شوق او برای رفتن به جبهه و لبیک به فرمان امام خمینی رحمه الله او را از کسب موفقیتهای بزرگ در این عرصه بازداشت.

ـ با تیم صنعت نفت مسابقه داشتیم. یک روز کاپیتان تیم آمد به من گفت که می­خواهم بروم مشهد! بهاش گفتم: شما نروید. بازی خیلی حساسی در پیش داریم؛ ولی ایشان توجهی نکرد و رفت. وقتی بازی با تیم صنعت نفت شروع شد، از شهید احمد هوشنگی به عنوان کاپیتان تیم استفاده کردم. اتفاقاً آن بازی را بردیم. آن قدر در بازی تیم را خوب هدایت کرد که بعد از آن، همیشه به عنوان کاپیتان برای تیم بازی کرد.

ـ در اوج مسابقات که تیم ایشان همیشه به فینال می­رسید و حساسیت مسابقات دوچندان می­شد، هرگز از ایشان تندخویی ندیدم؛ بلکه چهرهاش بشاش و با نشاط توأم با عطوفت و مهربانی، تماشاگران را به خود جذب می­کرد.

ـ یک روز با احمد رفتیم تهران. شب منزل خواهرم مهمان بودیم و ماندیم. صبح خواهرم میگفت: داداش! این دوستت نیمه های شب، نماز میخواند و گریه می­کرد.

ـ از جنس همانهایی که اگر می ماند شاید امروز به خاطرش لباس آبی یا قرمز به تن میکردی و میگفتی: آبیته یا قرمزته! آری از همان کسانی که گاه شوت میزنند تا گُل کنند، تا گل بمانند و او رفت تا بماند. ابتدا از زمینهای محلی شروع کرد و در همان جا بود که گل کرد؛ اما بعد از زمانی که غیرت و مردانگی با شور و شر جوانی اش آمیخته شد، بیخیال گل کردن و کاپ های قهرمانی، راهی سنگرهای خاکی جبهه شد. احمد این بار در خط مقدم جبهه و در گردان ادوات خوش درخشید. آنقدر ماند و بر دشمن تاخت تا مجوز شهادت برایش صادر شد. رفتن او بهترین ماندن شد.

ـ یک شب از شب های ماه مبارک رمضان در انرژی اتمی احمد یک قرآن و یک مفاتیح در دستش گرفته بود و فریاد میزد هر که دارد هوس کربُبلا بسم الله… . تعدادی از بچهها به دنبالش حرکت کردند و رفتند در گوشه­ای مشغول مناجات شدند. احمد توی همان شبها بود که امضای قبولی را از حق تعالی گرفت.

ـ قدرت تحلیل بالایی داشت. از مسایل سیاسی روز با خبر بود. یادم می­آید زمانی که میخواستیم به بنی صدر رأی بدهیم، به شدت مخالف بود. وقتی تلویزیون صحنه نماز خواندن بنیصدر در جبهه را نشان می­داد، میگفت: گول نخورید! این نمازها ریایی است. بنیصدر لیاقت ریاست جمهوری را ندارد!

ـ کدامیک از ورزشکاران قم احمد هوشنگی را میشناسد؟! ایشان یکی از بهترین فوتبالیستها  و یکی از بهترین هافبک وسطهای فوتبال قم بود. از کسانی بود که در صحنه جنگ نیز برای افزایش روحیه و نشاط بچهها پیشنهاد تشکیل تیم های فوتبال را داد که مثلاً این گردان با آن گردان رقابت کند. یک روز در فینال بازیهای فوتبال در انرژی اتمی آبادان، احمد یک شوت از وسط زمین زد و گل شد. یک فریاد بلندی کشید که نشان از خوشحالی بعد از گل بود. بعد از بازی ما رفتیم پیشش. او گفت: امشب باید بروم توبه کنم و عذرخواهی؛ چون من می­خواستم بعد از گل بگم: یا زهرا! ولی نمیدانم چرا از دهانم در رفت و داد زدم. این شوتی که من زدم، یا زهرا می­خواست.

ـ وقتی شنید دوستش ازدواج کرده و پول اجاره خانه ندارد، سکهای را که از طرف سپاه به عنوان تشویقی به او داده بودند، به دوستش هدیه کرد تا بتواند خانهای اجاره کند.

ـ سعی داشت در فوتبال ضربه­ای به کسی وارد نکند، چه برسد به ناجوانمردی. به خاطر همین در ورزش الگو بود. ایثارش الگو بود. جنگیدنش الگو بود. مزاح و شوخی­هایش هم الگو بود. در چارچوب بود و از خط قرمز بیرون نمی­زد.

 قسمتی از وصیتنامه شهید:

«… خدایا! می­دانی که چه می­کشیم، پنداری که چون شمع ذوب می­شویم. ما از مردن نمیهراسیم؛ اما می ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببُرند و اگر سوزیم هم که روشنایی میرود و جای خود را دوباره به شب میسپارد. پس چه باید کرد؛ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند.

هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود! عجیب دردی، چه میشد امروز شهید می شدیم، فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید ش

 




نوشته شده توسط محمود هوشنگی | نظرات دیگران [ نظر] 
پیوندها
دوشنبه 94 شهریور 23 , ساعت 11:54 صبح  
خبرگذاری ها                   سابت های خبری
مهر
فارس
تسنیم
ایسنا
ایلنا
ایرنا
شهر
واحد مرکزی خبر
باشگاه‌ خبرنگاران
رسا
سما
شبستان
ایکنا
خبر دانشجو
میراث فرهنگی
ایپنا
برنا
پانا
بسیج
قدس

نوشته شده توسط محمود هوشنگی | نظرات دیگران [ نظر] 
دانلود مداحی شهدا
یکشنبه 94 شهریور 22 , ساعت 10:29 عصر  

این مداحی زیبای در باره شهدا حتما گوش کنید از دست ندهید

 

 

دانلود


نوشته شده توسط محمود هوشنگی | نظرات دیگران [ نظر] 
فوتبالیست ها به بهشت می روند
پنج شنبه 93 مهر 10 , ساعت 9:9 عصر  

معرفی کتاب خاطرات شهیدان احمد و علی هوشنگی

 

این کتاب خاطرات شهیدان احمد و علی هوشنگی را در خود جای داده است. این خاطرات را پدر شهید و مادر شهید و برادر شهید .. روایت کرده اند.اگر می خواهید کتاب را بخوانید در نظرات ادرس ایمیل خود را بنویسید تا pdf به ایمیل شما فرستاده شود .اگر هم ایمیل ندارید بگید لینگ ان را بگذاریم.با تشکر از شما.


نوشته شده توسط محمود هوشنگی | نظرات دیگران [ نظر] 
تابوت شهید که آمد...
شنبه 93 مهر 5 , ساعت 9:21 عصر  


نوشته شده توسط محمود هوشنگی | نظرات دیگران [ نظر] 
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

محمود هوشنگی

محمود هوشنگی
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 19 بازدید
بازدید دیروز: 6 بازدید
بازدید کل: 28870 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرامش_ ایمان _خدا . اشتباه _ تلاش _ کوشش_ رویاها . امام زمان_ ظهور_ برکت _ فراوانی . امام صادق_حدیث_ماندگاری_ جهنم . امام عای _ مسئول_ توده _ مردم_ حکومت . پیامبر- روزى _ سحر خیز -برکت . توکل . جنگ _شهید_ تکلیف . خاطرات شهیدان هوشنگی . خاطره - شهید - هوشنگی . خانواده_ فقر _ مسئولین . دعا - بنده . شهادت - امام جواد - پند . شهید -احمد هوشنگی . شهید -پدر - جبهه . شهید -مادر . شیطان.مراقبت . فاطمه _آتش _در _ پهلوی شکسته- گمراهی . قایق -شهادت-بهشت-جنگ . قبر . قلوب . لبخند _زندگی . مرگ_ غفلت_ اتش حرص . مواظب . نماز _ خوشبختی _ایت الله نخودکی _ کلید . نکته _ اخلاق_ .
نوشته های پیشین

فروردین 92
مهر 93
شهریور 93
شهریور 94
لوگوی وبلاگ من

محمود هوشنگی
لینک دوستان من

امام زمان
محمود هوشنگی
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

زندگی نامه شهدا
زندگی نامه شهدا
زندگینامه شهید حسین لشکری
زندگینامه شهید محمد علی جهان آرا
[عناوین آرشیوشده]