تا چند دقیقه پیش فکر میکردی همه کارات درسته. باید از کی بپرسی؟ یه چیزو میدونی اون حس خوب وقتیه که تو به خدا نزدیک بشی. کارهایی که تا الآن فکر میکنی تو را به خدا نزدیک میکنه را مرور میکنی. سردرگم میشی. بازم مثل همیشه که گیر میفتی میری سراغ خودش. حالا یه س?ال بزرگ داری که خدا باید جواب بده. چی کار کنی تا به خودش نزدیکتر بشی؟
کارهایی که تا الان فکر میکنی تو را به خدا نزدیک میکنه را مرور میکنی. سردرگم میشی. بازم مثل همیشه که گیر میفتی میری سراغ خودش. حالا یه س?ال بزرگ داری که خدا باید جواب بده. چی کار کنی تا به خودش نزدیکتر بشی؟
به این فکر میکنی که همه کاراتو درست انجام میدی. نمازتو میخونی اخلاق خوبی داری از لحاظ اجتماعی هم در حد معقولی هستی. از اینکه همه میگن آدم خوبی هستی حس خوبی بهت دست میده تو همین حس رضایت هستی که یکباره از تلویزیون میشنوی یه شهید داره میاد. تلویزیون شروع میکنه از شهدا میگه از اینکه چه کارهایی کردن و کارهاشون چه آثاری داشته وقتی نتیجه کارشون را میشنوی دیگه آن حس رضایتو از خودت نداری. دیگه خودت را آدم خوبی نمیدونی. به این فکر میکنی که میشه تو هم به حس خوب اونا برسی؟ از این فکرت خوشت میاد. اما چطور؟
تا چند دقیقه پیش فکر می کردی همه کارات درسته. باید از کی بپرسی؟ یه چیزو میدونی اون حس خوب وقتیه که تو به خدا نزدیک بشی. کارهایی که تا الآن فکر می کنی تو را به خدا نزدیک می کنه را مرور می کنی. سردرگم میشی. بازم مثل همیشه که گیر میفتی میری سراغ خودش. حالا یه س?ال بزرگ داری که خدا باید جواب بده. چی کار کنی تا به خودش نزدیکتر بشی؟
بهترین چیزى که به وسیله آن مىتوان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلى حرکت هاى سازنده و مثبت، ایمان است
از وسایلى که انسان را به خدا نزدیک مىکند و سبب شرافت و کرامت و منزلت در پیشگاه خدا مىگردد قرآن کریم است.در قرآن کریم، توسّل به اسماء الهى و صفات او در مقام دعا توصیه شده است «و لله الاسماء الحسنى فادعوه بها»( اعراف/ 18) (اسماء حسنا ویژه خداوند است پس خداوند را به وسیله آنها به خوانید)
توسّل به دعاى صالحان که برترین نوع آن توسّل به ساحت پیامبران و اولیاى خاص او است تا براى انسان به درگاه الهى دعا کنند، در قرآن مى فرماید: «و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جا?وک فاستغفروا اللّه و استغفرلهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً»( نساء/ 64) (کسانى که بر خویشتن ستم کرده اند به سراغ پیامبر مى روند و در آن جا هم خود طلب مغفرت و آمرزش کنند و هم پیامبر براى آنان طلب آمرزش کند در این موقع خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت.)
از دیگر وسایل نزدیکی به خدا وند در روایات این چنین آمده است:
عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم م?من باید هرگونه شرک و بت پرستى را نفى نماید و همه کارها را فقط براى او انجام دهد. زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد.
الف: اطاعت خدا و اجراى فرمان هاى الهى
امام على (علیه السلام) در نهج البلاغه در خطبه 110 فرمود: «انّ افضل ما توسّل به المتوسلون الى اللّه سبحانه الایمان به و برسوله» یعنى بهترین چیزى که به وسیله آن مىتوان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلى حرکتهاى سازنده و مثبت، ایمان است .
ب: جهاد در راه خدا
دومین وسیله، جهاد در راه خدا است: «و الجهاد فى سبیله فانه ذروة الاسلام؛ جهاد در راه خدا وسیله تقرّب به خداست» زیرا جهاد قلّه رفیع اسلام است. با بیان فلسفه جهاد به عنوان قلّه رفیع اسلام، استفاده مىشود جهاد در راه خدا باعث بقاء اسلام و رشد و بالندگى آن و وسیله عزّت و سر بلندى جامعه اسلامى است و بدون جهاد، حیات مکتب اسلام تضمین نخواهد شد.
ج: اخلاص
یکى از وسایل تقرّب به خدا کلمه اخلاص و شهادت به یگانگى خداست «و کلمة الاخلاص فانّها الفطرة، و کلمه اخلاص که هماهنگ با فطرت انسانى است » یعنى عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم م?من باید هرگونه شرک و بت پرستى را نفى نماید و همه کارها را فقط براى او انجام دهد. زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد.
بهترین چیزى که به وسیله آن مىتوان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلى حرکت هاى سازنده و مثبت، ایمان است.
د: برپادارى نماز
یکى از وسایل قرب به خدا نماز است که حضرت فرمود: «و اقام الصلوة فانها الملة، برپا داشتن نماز که حقیقت دین است» زیرا نماز پایه اصلى دین و ستون خیمه آن است.
علوم امروز، امکان طول عمر را تأیید کرده و کوشش بشر را در این راه، نتیجه بخش، موفقیت آمیز و لازم مى شناسد و براى طول عمر، حد و اندازهاى معلوم نمیکند. تقلیل مرگ و میرها و طولانى شدن عمر، وارد مرحله عملى شده و با سرعت رو به تکامل است و حد متوسط عمر از 47 سال به 74 سال رسیده است.
در این زمینه می توان نظر علوم مختلف را چنین تبیین کرد:زیست شناسان میگویند: اگر اختلالات و آسیب هایى که به انسان میرسد و موجب کوتاهى عمر او میشود، رفع گردد، عمر او به دویست سال خواهد رسید. برخى مىگویند : انسان باید سیصد سال عمر کند؛ اینکه مىبینیم هفتاد یا هشتاد سال عمر مىکند، بر اثر آن است که عضوى از او فرسوده مى شود و به عضوهاى دیگر سرایت مىکند. (مجله دانشمند، سال 6، ش 1، ص 43.)
بر اساس نظر دانشمندان، پیرى جز فرسوده شدن سلولهاى بدن نیست و اگر روزى بشر بتواند سلولهاى بدن انسان را جوان نگه دارد، خواهد توانست به راز طول عمر دست یابد و از عمرى دراز برخوردار گردد. از نظر دانش جدید، جسم انسان براى سالیانى دراز، داراى قابلیت حیات و بقا است.دانشمندانى که نظریات آنان مورد اعتماد است، مىگویند: همه بافت هاى اصلى در جسم انسان و حیوان، تا بىنهایت قابلیت دارد و از این جهت کاملاً ممکن است که انسانى هزاران سال زنده بماند؛ البته مشروط به اینکه عوارضى بر او عارض نشود که ریسمان حیات او را پاره کند. (براى آگاهى بیشتر ر.ک : ائمتنا، ج 2، ص 371 ؛ منتخب الاثر، ص 281 ؛ المهدى، ص 141. ب.)
در قوانین طبیعى، در مورد مقدار عمر طبیعى بشر، هیچ اصل ثابت و غیر قابل تغییرى وجود ندارد. به همین دلیل، دانشمندان علوم تجربى، همواره در حال مطالعه و آزمایشاند و میکوشند تا متوسط طول عمر انسان را افزایش دهند. بدون شک اگر مقدار عمر طبیعى انسان، داراى اصول ثابت و غیر قابل تغییر بود، این مطالعات و آزمایشها، معنا و مفهومى نداشت. دانشمندان با تحقیقاتى که به عمل آورده اند. موفق شده اند عمر برخى از حشرات را تا نهصد برابر عمر طبیعى آن، افزایش دهند. اگر این قضیه روزى در مورد انسان به حقیقت بپیوندد، عمر هزار ساله براى انسان، امرى پیش پا افتاده خواهد بود ( فصلنامه انتظار، ش 6، ص 242 و 243 ؛ به نقل از : على محمد على دخیل، ائمتنا، ج 2، ص 372. )
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم عالم کامل و هم عامل به قوانین و پدیده هاى الهى است و این دو در سایه تقدیر الهى، دیر زیستى و سالم زیستى را به همراه داشته است. (سید محمد تقى آیت اللهى، مقاله طول عمر، کتاب نینوا و انتظار، ص 269 - 272.)
در نیمه شب یکی از روزهای تابستان سال 1342در روستای چشمهشور از توابع شهر قم به دنیا آمد. او برخلاف بچههای همسنش که از مدرسه فرار میکردند، با اصرار خودش در شش سالگی به مدرسه رفت.
ـ زمانی که شعله های انقلاب بالا گرفت، احمد با آن شور انقلابیاش در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت میکرد. او در میان مبارزان، به عنوان عنصر موثر در متن تجمعات و راهپیماییها ایفای نقش میکرد.
ـ ورزش را از همان دوران کودکی توی کوچه و خیابان شروع کرد. در عرصه ورزش فوتبال در سطح کشوری خوش درخشید. حتی یادم میآید میگفتند ایشان را برای تیم ملی جوانان دعوت کردهاند. او فوتبالیست ماهری بود؛ اما شور و شوق او برای رفتن به جبهه و لبیک به فرمان امام خمینی رحمه الله او را از کسب موفقیتهای بزرگ در این عرصه بازداشت.
ـ با تیم صنعت نفت مسابقه داشتیم. یک روز کاپیتان تیم آمد به من گفت که میخواهم بروم مشهد! بهاش گفتم: شما نروید. بازی خیلی حساسی در پیش داریم؛ ولی ایشان توجهی نکرد و رفت. وقتی بازی با تیم صنعت نفت شروع شد، از شهید احمد هوشنگی به عنوان کاپیتان تیم استفاده کردم. اتفاقاً آن بازی را بردیم. آن قدر در بازی تیم را خوب هدایت کرد که بعد از آن، همیشه به عنوان کاپیتان برای تیم بازی کرد.
ـ در اوج مسابقات که تیم ایشان همیشه به فینال میرسید و حساسیت مسابقات دوچندان میشد، هرگز از ایشان تندخویی ندیدم؛ بلکه چهرهاش بشاش و با نشاط توأم با عطوفت و مهربانی، تماشاگران را به خود جذب میکرد.
ـ یک روز با احمد رفتیم تهران. شب منزل خواهرم مهمان بودیم و ماندیم. صبح خواهرم میگفت: داداش! این دوستت نیمه های شب، نماز میخواند و گریه میکرد.
ـ از جنس همانهایی که اگر می ماند شاید امروز به خاطرش لباس آبی یا قرمز به تن میکردی و میگفتی: آبیته یا قرمزته! آری از همان کسانی که گاه شوت میزنند تا گُل کنند، تا گل بمانند و او رفت تا بماند. ابتدا از زمینهای محلی شروع کرد و در همان جا بود که گل کرد؛ اما بعد از زمانی که غیرت و مردانگی با شور و شر جوانی اش آمیخته شد، بیخیال گل کردن و کاپ های قهرمانی، راهی سنگرهای خاکی جبهه شد. احمد این بار در خط مقدم جبهه و در گردان ادوات خوش درخشید. آنقدر ماند و بر دشمن تاخت تا مجوز شهادت برایش صادر شد. رفتن او بهترین ماندن شد.
ـ یک شب از شب های ماه مبارک رمضان در انرژی اتمی احمد یک قرآن و یک مفاتیح در دستش گرفته بود و فریاد میزد هر که دارد هوس کربُبلا بسم الله… . تعدادی از بچهها به دنبالش حرکت کردند و رفتند در گوشهای مشغول مناجات شدند. احمد توی همان شبها بود که امضای قبولی را از حق تعالی گرفت.
ـ قدرت تحلیل بالایی داشت. از مسایل سیاسی روز با خبر بود. یادم میآید زمانی که میخواستیم به بنی صدر رأی بدهیم، به شدت مخالف بود. وقتی تلویزیون صحنه نماز خواندن بنیصدر در جبهه را نشان میداد، میگفت: گول نخورید! این نمازها ریایی است. بنیصدر لیاقت ریاست جمهوری را ندارد!
ـ کدامیک از ورزشکاران قم احمد هوشنگی را میشناسد؟! ایشان یکی از بهترین فوتبالیستها و یکی از بهترین هافبک وسطهای فوتبال قم بود. از کسانی بود که در صحنه جنگ نیز برای افزایش روحیه و نشاط بچهها پیشنهاد تشکیل تیم های فوتبال را داد که مثلاً این گردان با آن گردان رقابت کند. یک روز در فینال بازیهای فوتبال در انرژی اتمی آبادان، احمد یک شوت از وسط زمین زد و گل شد. یک فریاد بلندی کشید که نشان از خوشحالی بعد از گل بود. بعد از بازی ما رفتیم پیشش. او گفت: امشب باید بروم توبه کنم و عذرخواهی؛ چون من میخواستم بعد از گل بگم: یا زهرا! ولی نمیدانم چرا از دهانم در رفت و داد زدم. این شوتی که من زدم، یا زهرا میخواست.
ـ وقتی شنید دوستش ازدواج کرده و پول اجاره خانه ندارد، سکهای را که از طرف سپاه به عنوان تشویقی به او داده بودند، به دوستش هدیه کرد تا بتواند خانهای اجاره کند.
ـ سعی داشت در فوتبال ضربهای به کسی وارد نکند، چه برسد به ناجوانمردی. به خاطر همین در ورزش الگو بود. ایثارش الگو بود. جنگیدنش الگو بود. مزاح و شوخیهایش هم الگو بود. در چارچوب بود و از خط قرمز بیرون نمیزد.
قسمتی از وصیتنامه شهید:
«… خدایا! میدانی که چه میکشیم، پنداری که چون شمع ذوب میشویم. ما از مردن نمیهراسیم؛ اما می ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببُرند و اگر سوزیم هم که روشنایی میرود و جای خود را دوباره به شب میسپارد. پس چه باید کرد؛ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند.
هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود! عجیب دردی، چه میشد امروز شهید می شدیم، فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید ش
گفتم پدرجان شما اومدی که چی بشه آخه؟
یه نگاه بهم کرد و گفت:من پدر سه شهید هستم.
تو دیدی یه مرد واقعی پسراش بچه بار بیان؟
گفتم:آخه پدر جان شما که اسلحه هم تو دستت بند نمیشه.
گفت:اسلحه که شاید.اما جواب نوه هامو که فردا بدون پدر. بزرگ میشن چی بدم؟
بگم پدراتون شهید شدن تا شما زندگی کنید و خودم نشستم خونه
نترس پسرم من اینجا دعا میکنم که سلامت باشید
با شنیدن حرفش خنده کوچکی نشست رو لبم
گفت:*من تونستم وسط جهنم یه لبخند بزارم رو لبت*
پس من بهت برای خندیدن کمک کردم. همین یه دنیا ارزش داره
...
شهید احمد هوشنگی
شهید علی هوشنگی