اندیشه مایه عبرت گرفتن است و از لغزش ایمن می سازد و پشت گرمی می آورد . [امام علی علیه السلام]
محمود هوشنگی
زندگی نامه حسن ریخته گران
دوشنبه 94 شهریور 23 , ساعت 10:35 عصر  

‹‹ و لنبلوکم بشئی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین ، الذین اذا اصابتهم مصیبته قالوا انالله و انا الیه راجعون .››

 

برادر حسن ریخته گران به سال 1339 در خانواده ای کارگری در محلة‹‹ ملک›› اصفهان دیده به جهان گشود . و از آغاز سنین کودکی به همت پدرو مادر با مسائل اولیه اسلام آشنا شد .

 

به خاطر حس کنجکاوی عجیبی که داشت همیشه مورد علاقه و لطف دیگران بود و در سراسر دوران تحصیل در زمرة ممتازترین شاگردان مدرسه به شمار می رفت . در زمان شکوفا شدن انقلاب شرکتی فعال در برپایی تظاهرات و تخریب مراکز فساد نظیر شراب فروشیها ، قمار خانه ها و سینماها داشت ولی با وجود حضور دائم در صحنة انقلاب لحظه ای از درس نیز غافل نشد و لذا دیپلم خود را با معدل 75 / 18 دریافت کرد و وارد رشتة زمین شناسی دانشگاه شیراز شد . در طو.ل مدت دانشجویی نیز از آنجا که عشق به اسلام را در خون خود عجین می دید دست از فعالیتهای اسلامی برنداشت و با همکاری با انجمن اسلامی دانشگاه به افشای ماهیت گروهکهای روسی  آمریکائی پرداخت . با تعطیل جاسوس خانه ای فرهنگی آمریکا دانشگاهها که خود او نیز در این رابطه همت گماشت به جهاد سازندگی روی آورد و از نزدیک با محرومیت مردم روستاها که خود را جرئی از آنان می دانست همنشین شد . و در این رابطه خدماتی انجام داد .

 

برادر ریخته گران پس از مدتی با عشق به شهادت و شناختی که از سپاه پاسدادران داشت به عضویت سپاه شیراز در آمد و پس از گذراندن دوران مقدماتی سپاه به عنوان یکی از مربیان نظامی به فعالیت پرداخت . و یکی از اقدامات او در این زمینه آموزش و اعزام بیش از دوهزار نفر از نیروهای مردمی و سپاهی به جبهه های نبرد بود . در طول مدت خدمتش سه بار داوطلبانه به جبهه عزیمت کرد .

 

 بار اول در جبهة آبادان ، فرماندهی سه قبضه خمپارة 120 میلیمتری را به عهده گرفت و بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد ولی به لحاظ اخلاص و نیروی ایمان پس از یک روز ماندن در بیمارستان دوباره به جبهه بازگشت . بار دوم به جبهة میمک اعزام شد و بار سوم در آخرین مأموریتش در جبهة سوسنگرد در حالیکه فرماندهی عملیات را بر عهده داشت در طریق الله این ره صد ساله را یک شبه پیمود و به معشوقش پیوست .

 

 شب شنبه 26 / 6/ 60 گروه اعزامی را در مقر مجتمع نموده و آنان را برای حمله سازماندهی می کند . حمله آغاز و درگیری سختی شروع می شود و برادر ریخته گران در نخستین لحظات صبح روز بعد در حالیکه با کلماتی دلنشین به نیروهای اسلام روحیه می داد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شربت شهادت نوشید و پیکر پاک او پس از هفتاد روز از کربلای سوسنگرد به اصفهان انتقال یافت و به خاک سپرده شد .

از خصوصیات بارز و اخلاق حسنه اش بود که از اصل در کلاسهای نظامی خود استفاده کرده و در آغاز که نکات اخلاقی را متذکر می شد .


نوشته شده توسط محمود هوشنگی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

محمود هوشنگی

محمود هوشنگی
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 36 بازدید
بازدید دیروز: 50 بازدید
بازدید کل: 28937 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرامش_ ایمان _خدا . اشتباه _ تلاش _ کوشش_ رویاها . امام زمان_ ظهور_ برکت _ فراوانی . امام صادق_حدیث_ماندگاری_ جهنم . امام عای _ مسئول_ توده _ مردم_ حکومت . پیامبر- روزى _ سحر خیز -برکت . توکل . جنگ _شهید_ تکلیف . خاطرات شهیدان هوشنگی . خاطره - شهید - هوشنگی . خانواده_ فقر _ مسئولین . دعا - بنده . شهادت - امام جواد - پند . شهید -احمد هوشنگی . شهید -پدر - جبهه . شهید -مادر . شیطان.مراقبت . فاطمه _آتش _در _ پهلوی شکسته- گمراهی . قایق -شهادت-بهشت-جنگ . قبر . قلوب . لبخند _زندگی . مرگ_ غفلت_ اتش حرص . مواظب . نماز _ خوشبختی _ایت الله نخودکی _ کلید . نکته _ اخلاق_ .
نوشته های پیشین

فروردین 92
مهر 93
شهریور 93
شهریور 94
لوگوی وبلاگ من

محمود هوشنگی
لینک دوستان من

امام زمان
محمود هوشنگی
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

زندگی نامه شهدا
زندگی نامه شهدا
زندگینامه شهید حسین لشکری
زندگینامه شهید محمد علی جهان آرا
[عناوین آرشیوشده]